چهل و سه سال پیش در چنین روزهایی محمدرضا پهلوی در تدارک جشنی بود که در آن تاریخ به عنوان گرانترین و مجللترین میهمانی جهان شناخته میشد.در ۲۰ مهرماه ۱۳۵۰ محمدرضا پهلوی با هدف بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران جشنی برگزار کرد که با بیش از سیصد میلیون دلار هزینه گرانترین و مجلل ترین جشن زمان خود بود.جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در حالی با صرف هزینه های گزاف انجام می شد که در همان تاریخ متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی میکردند و بسیاری در داخل و خارج شاه را به خاطر این ولخرجی مورد انتقاد قرار دادند.
مراسم با قرائت خطابه محمدرضا پهلوی در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد آغاز میشد و رؤسای جمهور، پادشاهان، نخست وزیران و هیأتهای بلندپایه بیش از یکصد کشور جهان سالگرد حکومت پادشاهی ایران را جشن می گرفتند. صدها نوع غذا و نوشیدنیهای سفارشی ازخارج کشور وارد شده وخیابانهای تهران و دیگر شهرها چراغانی شده، رژه نمونه سربازان سواره و پیاده نظام مربوط به دورههای مختلف سلسله پادشاهی، مهمترین وجه ظاهری این جشنها بود.
ویلیام شوکراس نویسنده کتاب «آخرین سفر شاه» در بخشی از کتاب خود پیرامون اقدامات شاه به بیان جزئیاتی از این میهمانی مجلل پرداخته و آن را یکی از عوامل افزایش نارضایتی علیه سلطنت و وقوع انقلاب اسلامی دانسته است.
به روایت شوکراس در دشت خاکی خشک و مرتفع تخت جمشید اردوگاهی مرکب از خیمههای گران بها به وسیله «ژانسن» دکوراتور فرانسوی برپا شد و آرایشگران طراز اول از سالنهای کارینا والکساندر پاریس به تخت جمشید پرواز کردند. «الیزابت آردن”» یک نوع کرم صورت تولید کرد که نام آن را «فرح» گذاشت تا در جعبههای مخصوص به میهمانان هدیه شود.
«باکارا» گیلاس پایه دار کریستال طراحی کرد، «سرالین» جایگاه میهمانان را روی سفالهای قرن پنجم پیش از میلاد ساخت. «رابرت هاویلند» فنجان و نعلبکیهایی ساخت که فقط یک بار مورد مصرف میهمانان قرار گرفت… «لان ون» اونیفورمهای جدیدی برای کارمندان دربار تهیه کرد که نیم تنه آن به طرز شکیل ولی نه زننده با بیش از یک و نیم کیلو نخ طلا دوخته شده بود. دوختن هر یک از این اونیفورمها، نزدیک به ۵۰۰ساعت کار لازم داشت. غذاهای ضیافت تخت جمشید را نیز رستوران «ماکسیم» تهیه میکرد.
بنا به نوشته شوکراس صورت غذای ضیافت شام جشن با مرکب سیاه روی صفحات پوست آهو نقش شد و با یک ریسمان تابیده طلایی بصورت یک کتاب کوچک باجلد ابریشمی آبی و طلایی صحافی شد. تخم بلدرچین با مروارید دریای خزر، ته دم خرچنگ با سس «نانتوآ»، خوراک پشت بازوی بره سرخ شده همچنین خوراک طاووس به سبک شاهنشاهی با سالاد مخلوط طبق سلیقه «الکساندر دوما» برخی از غذاهایی بود که در این مراسم سرو می شد.
میهمانی مجلل شاه از آن جهت که جنبه تبلیغاتی برای سیستم سلطنتی داشت از بازتاب رسانهای قابل توجهی نیز برخوردار بود و به همین خاطر ۶۰۰ روزنامه نگار و عکاس خبری در آن تاریخ میهمان ایران بودند تا پوشش خبری مراسم را انجام دهند. عکاسان مشهوری چون هوبرت لی کامپیون، الیوت ارویت، برونو باربی، ریموند دی پاردون، ژیل پرس و عباس عطار نام هایی بودند که برای پوشش تصویری مراسم دعوت شدند.
تاکنون عکس های بسیاری از این مراسم پر زرق و برق منتشر شده که برخی مربوط به همین عکاسان هستند. در گزارش مصور زیر عکس های دو تن از این عکاسان انتخاب شده است. عکس های رنگی که از برونو باربی است و عکس های سیاه و سفید که توسط عباس عطار عکاسی شده است. عکس ها با کنفرانس خبری محمدرضا شاه درباره برگزاری جشن آغاز میشود و در ادامه ورود وی به شیراز، مراسم رژه سربازان با لباس ادوار مختلف تاریخ، ضیافت اصلی و حضور میهمانان از کشورهای مختلف را در بر می گیرد.
همانطور که برای برپایی یک جام جهانی هزینه های هنگفتی میشود اما این هزینه ها باعث پیشرفت کشور میشود و اقتصاد آن را متحول میکند این چنین جشن هایی هم باعث رونق کشور و جذب توریست میشده. برخلاف کنگره هایی که هم اکنون برای زنان مثلا تاثیر گذار اسلامی برگزار میشه که از بین فقیرترین و عقب افتاده ترین کشورها دعوت میشه و کلی هزینه میشه براشون در صورتی که مردم ان کشورها نه پول و نه رغبتی برای بازدید از ایران ندارن. یکم عقلانی و دور از تعصب به مسئله نگاه بشه بد نیست.
آن زمان من ۲۲ ساله بودم. ما همه میدانستیم علت این جشن چیست! علت اصلی و نهایی این جشن و میهمانی باشکوه رشد و پیشرفت کشور در تمام عرصه ها بود که متاسفانه باعث حسادت و ترس رقبا و دشمنان شد و درصدد نابودی ایران برآمدند وگرنه کشور هییییییچ مشکلی نداشت و در بهترین شرایط خود بعد از سقوط امپراطوری ساسانی به سر می برد. یک مثال بزنم، شما میتوانستید بواسطه میزان سواد و توانایی بین صدها کارخانه و کارگاه شغل خود را به دلخواه انتخاب کنید و فردای آن روز مشغول کار شوید، آن هم به صورت استخدام ۳۰ ساله .
این رو هم ذکر میفرمودید که این هزینه ها باعث بیشتر دیده شدن ایران در میان مردم کشورهای خارجی می بود و چندبرابر این هزینه ها از طریق صنعت توریسم به کشور باز میگشت
الان با اینکه جزو ۱۰ کشور برتر از لحاظ آثار باستانی و جاذبه های توریستی هستیم، سالی یک میلیون توریست به ایران سفر میکنن درحالی که سالانه ۷۰ میلیون نفر به فرانسه سفر میکنن. حتی به این هم اعتراف کردیم که مردم دیگر کشورها دید خوبی نسبت به ایران ندارن و با سفر به ایران متوجه اشتباه بودن این دیدگاهشون میشن. به نظرتون دلیلش چی میتونه باشه؟