تمام کردن رابطه عاطفی و جدایی به هردلیل که بوده باشد، به هرحال مسلما تجربه خوشایندی برای هیچکس نیست. اما در بسیاری از اوقات بازگشت دوباره به رابطه تمام شده میتواند برای شما جذاب و وسوسه انگیز باشد. به ویژه اگر بدانید طرف مقابل نیز مایل است به رابطه فرصت مجدد بدهد. برخی از زوجها بعد از بازگشت دوباره به رابطه در کنار یکدیگر رابطه عاطفی قویتر و شادتری نسبت به قبل رقم میزنند و برخی دیگر نیز اشتباهات قبل را مجددا در رابطهشان تکرار کرده و شکست مجدد را تجربه خواهند کرد. سوالی که ممکن است برای بسیاری از افراد ایجاد شود این است که آیا بازگشت دوباره به رابطه شکست خورده اقدام درست و خردمندانه است؟ و برای موفقیت در بازگشت به رابطه قبلی چه نکاتی را باید در نظر گرفت؟
این که آیا شروع مجدد رابطهی عاطفی با عشق سابق صحیح است یا خیر، بستگی به زوجین دارد. اگر هر دو طرف مصمم باشند که به سختی برای شروع دوباره تلاش کنند، یکدیگر را ببخشند و رابطهشان را تحکیم کنند، مسلماً این رابطهی مجدد قرین موفقیت خواهد شد. هر دو نفر باید با هم تفاهم کامل داشته باشند، راههای ارتباطی را باز نگه دارند و با هم صادق باشند.
چنانچه مسائل حل نشدهای وجود نداشته باشد، شروع مجدد رابطه با عشق سابق فکر خوبی نخواهد بود. اگر فروپاشی رابطهتان در گذشته دلیل خاصی داشته است، بهتر است هر دو طرف با توافق یکدیگر حد و مرزها و قوانینی را درباره بعضی رفتارهای خاص تعیین کنید.
به گفته کارشناسان رادیو عشق، اگر میخواهید بدانید رابطهتان ارزش دوباره ساختن را دارد یا نه، بهتر است قبل از هرچیز یک مسئله مهم را بررسی کنید. اینکه به چه دلیل تمایل دارید مجددا به این رابطه بازگردید؟ چرا که گرچه برخی از دلایل بازگشت به رابطه موجه و منطقی هستند، اما برخی دیگر ممکن است دلایل کاملا اشتباهی برای بازگشت به رابطه باشند که نباید برحسب آنها تصمیمگیری کرد.
متداولترین وضعیتی که فرد را به سمت شریک عاطفی قبلی خود و ایجاد رابطهای سوق میدهد که میتواند بهتر یا قویتر از رابطهی قبلی باشد، به شرح زیر است:
بسیاری از افرادی که یکدیگر را دوست دارند، تحت شرایطی از هم جدا میشوند که هیچ کنترلی بر آن ندارند؛ برای مثال یک طرف به دلایل شغلی به کشور دیگری میرود، یا شرایط خانوادگی ادامه زندگی را غیرممکن میکند. دلیل جدایی هر چه که باشد، آنها تصمیمی برای پایان دادن به رابطهشان نداشتهاند، اما به دلیل شرایط پیش آمده به اجبار از هم جدا شدهاند. در این حالت اگر شرایط خارجی تغییر کند و آنها تشخیص دهند که میتوانند دوباره با هم زندگی کنند، رابطه و تعهدشان به یکدیگر این بار به لطف جدایی اجباری قبلی بسیار محکمتر از قبل خواهد شد.
گاهی اوقات تا زمانی که رابطهی عاطفی به بنبست نرسد، طرفین متوجه نمیشوند که باید رفتارها یا نگرشهایشان را اصلاح کنند. این جدایی هشدار باارزشی است که آنها را از خواب غفلت بیدار میکند و به آنها میفهماند که اگر رفتارشان را تغییر ندهند، دیگر هرگز نمیتوانند فردی را که دوست دارند، دوباره ببینند. چنانچه باور دارید که همسر سابقتان از این جدایی درس گرفته و هر رفتاری را که دلیل از هم پاشیدن زندگیتان بوده، تغییر داده است، بهتر است به این عاشق اصلاح شده یک فرصت دوباره بدهید.
بعضی رابطهها پایان زودهنگامی دارد و هر دو طرف حس میکنند که به اندازه کافی برای بالغ شدن رابطهشان صبر نکردهاند. بنابراین هر دو تصمیم میگیرند که رابطهشان را دوباره شروع کنند تا در پایان عمر در حسرت این نمانند که ای کاش یک فرصت دوباره به یکدیگر داده بودند. این شروع مجدد میتواند فصل پایانی داستان یک رابطه یا آغاز شیرین یک فصل جدید باشد. در هر حال این فرصت دوباره کاری است که هر دو نفر باید برای تعیین تکلیف زندگی خود انجام دهند.
همانطور که دلایل اشتباهی برای آغاز و ادامه دادن یک رابطهی عاطفی وجود دارد، دلایل نادرستی نیز برای بازگشت به رابطه وجود دارد که در این بخش متداولترین آنها را توضیح میدهیم.
شما رابطهی عاطفیتان را دوباره از سر میگیرید، نه به این خاطر که واقعاً میخواهید با هم باشید، بلکه به این دلیل که به شدت احساس تنهایی میکنید و نتوانستهاید، فردی را پیدا کنید که علاقهتان را جلب کند. این احساس تنهایی زمانی در شما شدت میگیرد که شما و نامزدتان همچنان با همان گروههای اجتماعی مشترک قبلی معاشرت داشته باشید و این برخوردها به نحوی شما را به سمت یکدیگر بکشد. اما به خاطر داشته باشید که این شروع دوباره فقط یک راهحل موقت برای رفع تنهایی است و دیر یا زود احساس یک یا هر دو طرف دوباره جریحهدار خواهد شد.
احمقانه به نظر میرسد، ولی بعضی افراد رابطهی عاطفی تمام شده را دوباره شروع میکنند، چون از فکر این که شریک سابقشان با فرد دیگری رابطه برقرار کند، دچار حسادتی کشنده میشوند. این حسادت هیچ ارتباطی با عشق ندارد و بعید است رابطهای که از سر حسادت و برای کنترل کردن دیگری شکل بگیرد، پایدار باشد.
برخی افراد زمانی که از همسرشان جدا میشوند و هر دو رابطهی جدیدی را با افراد دیگری شروع میکنند، جذابیت شریک عاطفی سابقشان را که اکنون برای آنها ممنوع شده است، غیرقابل مقاومت مییابند. اینگونه روابط غالباً به صورت یک رابطهی نامشروع و خیانت کردن به افراد جدیدی که بعد از جدایی وارد زندگی یک یا هر دو طرف شدهاند، شروع میشود. هیجان این رابطهی نامشروع به شدت اغوا کننده و فریبنده است. مشکل اینجا است، جایزهای که قبلاً برای ما جذابیت داشت و برای رسیدن به آن خودمان را به آب و آتش میزدیم، بعد از آن که در دستمان قرار گرفت، بیارزش میشود. به همین نحو بعد از فروکش کردن آن شور و هیجان اولیه هیچ چیز مهمی باقی نمیماند.
قبل از بازگشت مجدد به رابطه عاطفی تمام شده یا تلاش برای برگرداندن شوهر و نامزد سابق ابتدا به پاسخ این سوالات خوب فکر کنید و سپس تصمیم بگیرید:
این سوال احتمالاً مهمترین سوالی است که باید از خودتان بپرسید، چون جوابی که میدهید، تا حد زیادی مشخص میکند که آیا بازگشت به رابطه کار صحیحی است یا خیر و میتوانید به موفقیت این رابطه امیدوار باشید یا خیر.
آیا تحت شرایطی دشوار و غیرقابل کنترل و به دلیل بروز بحرانهای خانوادگی یا شخصی از هم جدا شدهاید؟ یا این که دلایل مهمی مانند خیانت، دروغگویی یا سوءاستفاده دلیل جدایی بوده است. بعضی از این دلایل را میتوان رفع و رجوع کرد، اما بعضی دیگر به هیچ وجه قابل فراموشی و گذشت نیست.
قبل از آن که رابطهی تمام شده را دوباره شروع کنید، از خودتان بپرسید که آیا واقعاً میتوانید همسرتان را به خاطر کارهایی که انجام داده و موجب از هم پاشیدن زندگیتان شده، ببخشید؟ اگر میخواهید در هر جر و بحثی خطاهای قبلی همسرتان را به رخش بکشید و ماجراهای قدیمی را زنده کنید، بازگشت به رابطه هیچ فایدهای ندارد، چون صمیمیت و نزدیکی واقعی هرگز در رابطهتان شکل نخواهد گرفت. بخشیدن دیگری به این معنا نیست که کار اشتباهی را که او انجام داده، نادیده بگیرید و از آن چشمپوشی کنید، اما باید این اشتباه را فراموش کنید و به گذشته بسپارید و شروع جدید و متفاوتی را در کنار هم رقم بزنید. سعی نکنید که همه چیز را دوباره مانند سابق کنید، اما تلاش کنید تا از این بازگشت دوباره و امید به آیندهی روشن شاد و راضی باشید و زندگی جدید و متفاوتی را برای خودتان رقم بزنید.
اکثر فرصتهای دوباره راه به جایی نمیبرند، چون همسران تصور میکنند که وقتی دوباره نزد هم برگردند، همه چیز دوباره آرام و بدون دردسر به وضعیت قبلی برمیگردد. حال آن که لازم است به رابطهی تازه جان گرفته نیز، دقیقاً مانند یک رابطهی عاشقانهی جدید توجه کنید.
شکست خوردن رابطهی عاشقانه در گذشته به این معنا نیست که این رابطه محکوم به شکست است. اما برای این که این بار نتیجهی دیگری بگیرید، باید چیزی تغییر کرده باشد، در غیر این صورت تاریخ تکرار خواهد شد.
برخی زوجین فقط نیاز دارند که مدتی از هم دور باشند، تا در خلوت خودشان متوجه شوند که از صمیم قلب دوست دارند با هم باشند. اگر این وضعیت درباره شما هم صدق میکند، احتمالاً چرخ روزگار این بار بر وفق مرادتان خواهد چرخید. درهر حال رخ دادن تغییری مهم و بنیادی در افراد بالغ بسیار دشوار و نادر است، بنابراین اگر رابطهتان به دلیل ویژگیهای شخصیتی همسر سابقتان، عدمسازگاری یا تضاد ارزشهای فردی به بنبست رسیده است، بهتر است دوباره خودتان را به دردسر نیاندازید.
بعضی جداییها بسیار بد و وحشتناکند، کارهایی که بعد از شکستن قلبمان انجام میدهیم و حرفهایی که میزنیم، حتی بدتر از دلیل اصلی جدا شدنمان از یکدیگر است. به علاوه برخورد و عکسالعمل افراد در این شرایط دشوار غالباً شخصیت واقعیشان را نشان میدهد. بنابراین قبل از آن که دوباره رابطهی پایان یافته را شروع کنید، به دقت به آن آدمهایی فکر کنید که در آن شرایط زجرآور از اعماق وجودتان سر بیرون آورده بودند. یادآوری رفتار آن روزها موجب میشود که شناخت بهتری از آن فرد پیدا کنید و بدانید که در شرایط سخت آینده چطور رفتار خواهد کرد.
به علاوه وقتی رفتار بیرحمانه و زنندهای با هم داشتهاید، به سختی میتوانید نفرت و کینه را از دلهایتان پیدا کنید. بااین حال اگر واقعاً تصمیمتان را برای بازگشت به رابطه گرفتهاید، باید دلتان را پاک کنید تا این احساسات ناخوشایند رابطهی جدیدتان را تیره و تار نکند. بنابراین احتمال موفقیت شروع دوباره تاحدی به این موضوع بستگی دارد که هنگام جدا شدن از یکدیگر چه رفتاری با هم داشتهاید.
این سوال در تمام روابط جدی مهم است، قبل از شروع هر رابطهای باید از خودتان بپرسید که این فرد چه جایگاهی در آیندهتان دارد و آیا میتوانید آیندهی مشترکی را برای خودتان متصور شوید؟ آیا او درباره برنامههای آیندهاش با شما حرف میزند؟ آیا این فرد تناسبی با تصورات شما از زندگی پنج یا ده سال بعدتان دارد؟
اگر فکر میکنید که آیندهای با این فرد ندارید، با این شروع دوباره فقط غم و اندوه را به خودتان تحمیل میکنید. قبل از آن که دلتان را به دریا بزنید و رابطهتان را دوباره شروع کنید، از خودتان بپرسید که آیا انگیزهتان از این بازگشت فقط رفع تنهایی است یا این که واقعاً احتمال میدهید که این بار در کنار یکدیگر خوشبخت خواهید شد. به خاطر احساسات زودگذر باعث رنجش خاطر خود یا دیگری نشوید.
زمانی که برای بازگشت به رابطه تصمیم میگیرید، غالباً آنقدر در بطن قضیه قرار دارید، که نمیتوانید عاقلانه درباره آن فکر کنید. به همین دلیل بهتر است که با نزدیکانتان درباره صحیح بودن این شروع مجدد مشورت کنید.
اگر تمام افرادی که دوستتان دارند و به شما اهمیت میدهند، به شما دربارهی رابطهی مجدد هشدار دادند، احتمالاً آنها آیندهی روشنی را برای این رابطه نمیبینند. ناراحتی شما عزیزانتان را هم اندوهگین میکند. بالعکس اگر همهی نزدیکانتان مشتاقانه منتظر این شروع مجدد بودند، میتوانید به آیندهی این رابطهی مجدد امیدوار باشید.
سخن آخر این که زمانی که میخواهید دربارهی درست یا غلط بودن دوباره زنده کردن آتش عشق قدیمیتان تصمیم بگیرید، این تصمیم را ۲۵ درصد با قلب و ۷۵ درصد با عقل انجام دهید.
در یک کلام
احساس تنهایی، حسادت و جذابیت رابطه که اکنون ممنوع است دلایلی اشتباهی برای بازگشت به رابطه قبلی هستند. در مقابل اگر جدایی ناخواسته و به اجبار عوامل خارج از رابطه بوده است یا طرفیت تصمیم جدی برای تغییر و اصلاح رفتارهای اشتباه خود گرفته اند و میخواهند یک فرصت تازه به رابطه شان بدهند، بازگشت دوباره به رابطه میتواند ایده خوبی باشد.
قبل از تصمیمگیری قطعی برای بازگشت به رابطه با عشق سابق، لازم است از خودتان بپرسید دلیل اصلی جدایی را مرور کنید. از خودتان بپرسید آیا میتوانید اشتباهات طرف مقابل را کاملا ببخشید یا خیر و درمورد تغییراتی که در زمان جدایی ایجاد شده است نیز فکر کنید.
اگر جدایی شما به نحوی بوده است که یکی از دو نفر در طی آن به شدت آسیب روحی دیده است و یا اینکه اگر شما باوجود تمایل به بازگشت به رابطه، نمیتوانید آیندهتان را با آن فرد تصور کنید، بازگشت به رابطه اشتباه خواهد بود. نظر نزدیکان و دوستان و خانواده نیز برای تصمیمگیری منطقی برای بازگشت یا عدم بازگشت به رابطه عاطفی تمام شده میتواند به شما یاریرسان باشد.