چرا طول عمر زنان بیشتر از مردان است ؟
وقتی می گویند متوسط طول عمر زنان بیشتر از مردان است، اولین سوالی که برای افراد مطرح می شود دلیل وجود چنین شرایطی است. آنها می خواهند بدانند چرا عمر زنان بیشتر از آقایان است و عوامل موثر در افزایش طول عمر زنان چیست؟ در حالی که گاهی به اشتباه تصور می شود خانم ها به دلیل ظاهر ظریف تر و روحیه لطیف ترشان، آسیب پذیرتر هستند و در نتیجه انتظار نمی رود از نظر آماری با چنین شرایطی مواجه شویم.
از هز مردی که بپرسید میگوید، مردها جنس غالب هستند. دلیلش هم ساده است: مردها نسبت به زنان هیکل بزرگتری دارند و عضلانیتر هستند.آنها میتوانند سریعتر بدوند، وزنههای سنگینتری را بلند کنند، و چیزها را به مسافت دورتری پرتاب کنند. مردان در زمین بازی حکومت میکنند، اما از لحاظ پزشکی، ماجرا کاملا متفاوت است، وقتی صحبت بهداشت به میان میآید، مردان جنس ضعیفتر است.
تفاوت سلامت مردان و زنان
میانگین طول عمر مردان همیشه کمتر از زنان بوده است. در طول صد سال گذشته تفاوت عمدهای از لحاظ تشخیص و درمانهای پزشکی به وجود آمده است و به خصوص در کشورهای پیشرفته افراد تاکید بیشتری بر رژیم غذایی سالم و ورزش منظم و ترک سیگار داند. در نتیجه این پیشرفتها گرچه میانگین طول عمر مردان افزایش یافته است، اما هنوز هم مردان در سنین پایینتری نسبت به مردان میمیرند. میانگین طول عمر زنان و مردان هر دو افزایش یافته است، اما زنان همچنان جلوتر از مردان هستند. و در واقع در کشوری مانند آمریکا تفاوت میانگین طول عمر زنان و مردان نسبت به یک قرن قبل بیشتر هم شده است. و در نتیجه در میان سالمندان درصد بیشتری از زنان مشاهده میشود. و با افزایش سن این تفاوت به نفع زنان افزایش مییابد.
مردان در سنین پایینتری نسبت به زنان میمیرند و در طول زندگی بیشتر دچار بیماریها میشوند. آنها در سنین پایینتری ممکن است دچار سقوط و عوارض ناشی از آن و نسبت به زنان بیشتر دچار بیماری مزمن میشوند. از طرف دیگر گرچه زنان بسیار بیشتر از مردان به دیدار دکتر میروند، در سنین بالای ۶۵ هزینههای بسیار بیشتری صرف مراقبت پزشکی از مردان بیمار میشود.
این تفاوت میان سلامت زنان و مردان از هنگام زندگی جنینی شروع میشود و تا هنگام مرگ ادامه پیدا میکند.
اما چرا اینگونه است؟ پاسخ منفردی به این سوال وجود ندارد، بلکه مخلوطی پیچیده از عوامل زیستی، اجتماعی و رفتاری در این تفاوت دخیل هستند.
عوامل زیستی
ژنها و کرموزومها: دلیل دیگری که میتواند بیشتر بودن طول عمر زنان را توضیح دهد وجود دو کروموزوم X در ژن آنها باشد، در کروموزوم X یک نوع ماده وجود دارد که موجب عملکرد بهتر سیستم ایمنی می شود، در نتیجه بدن زنان طوری ساخته شده که سلامت بیشتری داشته یشند و بیشتر زندگی کنند.
مردان زنان از همان لحظه لقاح با هم تفاوت دارند. هر یک از آنها ۲۳ جفت کروموزوم دارد که ۲۰ تا ۲۵ هزار ژن بدن را حمل میکنند. بیست و دو جفت از این کرموزومها در هر دوی زنان و مردان به طور مشابه ظاهر میشوند، اما جفت بیست و سوم است که دو جنس را از هم جدا میکند.
در زنان هر دو عضو این جفت کرموزومی کرموزومهای X هستند، اما در مردان یکی از آن کروموزوم X و دیگری کروموزوم Y است.
وجود دو کروموزوم X در ژن آنها از دلایل بالابودن طول عمر زنان است
کروموزوم Y تنها اندازهای در حد یک سوم کروموزوم X دارد و حاوی تعداد بسیار کمتری ژنها نسبت به کرموزوم X است. برخی از ژنها به بیماریهای مربوط هستند که باعث افزایش میزان مرگ و میر در طول زندگی میشوند. به علاوه اگر زنی یک ژن بیماریزا روی یک کروموزوم X اش داشته باشد، وجود یک ژن طبیعی روی کروموزوم X دیگر ممکن است اثر این ژن بیماریزا را خنثی کند، اما اگر مرد همان ژن بد را کروموزوم X داشته باشد، به علت کوچکی کروموزوم Y معمولا ژن متناظر طبیعی را روی این کروموزوم ندارد تا اثر ژن بیماریزا را خنثی کند.
هورمونها:
مردان وقتی به سنین ۲۰ سالگی میرسند هورمونی در بدن آنها تولید می شود به نام تستسترون، این هورمون باعث می شود رفتارهای خطرناک در مردان بیشتر شود. رفتارهایی مانند رانندگی با سرعت بالا، نوشیدن الکل، نبستن کمربند و خشونت بالا.
قبلا این مسئله به صورت سادهای مطرح میشد: هورمون جنسی مردانه یا تستوسترون مسئول شروع زودتر بیماری قلبی در مردان و هورمون جنسی زنانه یا استروژن را عامل حفاظت زنان از بیماری قلبی میدانستند.
این نظریه بر اساس این مشاهده بود که ورزشکارانی که به سوءمصرف هورمونهای جنسی مردانه یا آندروژنها میپردازند، دچار افزایش میزان کلسترول خون و افزایش خطر بیماریهای قلبی- عروقی میشوند.
اما پژوهشهای جدید نشان میدهد که تستوسترون در مقادیر طبیعی در بدن مردان نه میزان کلسترول را بالا میبرد و نه به قلب آسیب میرساند. به علاوه در زنانی که پس از یائسگی که میزان طبیعی هورمونهای جنسیشان افت میکند، برای هورموندرمانی جایگزین، استروژن مصرف میکنند، دچار افزایش خطر حملات قلبی، سکته مغزی و لختهشدن خون در وریدها میشوند.
به هر حال اگر هورمونها نقش اصلی را در این تفاوت میان و زنان مردان از لحاظ سلامت قلب و عروق نداشته باشند، تا حدودی در این زمینه نقش دارند.
هورمون زنانه استروژن میزان کلسترول خوب یا HDL را بالا میبرد، شاید به همین علت باشد که بیماری قلبی در زنان ۱۰ سال دیرتر از مردان ظاهر میشود.
ترشح هورمون استروژن در بدن زنان از دلایل بالابودن طول عمر زنان است
از طرف دیگر هورمون مردانه تستوسترون ممکن است در دست زدن به رفتارهای تهاجمی و خطرآفرین دخالت داشته باشد که باعث مشکلاتی در بسیاری از مردان جوان میشود.
تستوسترون همچنین در ایجاد بیماریهای پروستات چه خوشخیم و چه بدخیم دخیل است. هر چند که تعداد زنانی که از سرطان پستان میمیرند بسیار بیشتر از مردانی است که به علت سرطان پروستات میمیرند، بنابراین رابطه میان تستوسترون و بیماریهای پروستات چندان نمیتواند توضیحدهنده تفاوت طول عمر زنان و مردان باشد.
هر دوی هورمونهای جنسی مردانه و زنانه استخوانها را مستحکم نگه میدارند، اما مردان در این مورد مزیت دارند. در حالیکه سن مردان بالا میرود، میزانهای تستوسترون به آهستگی نزول کند، حدود یک درصد در سال، اما میزان استروژن در هنگام یائسگی به طور ناگهانی پایین میآید، و خطر پوکی استخوان بالا میرود.
آناتومی دستگاه تولید مثل: بسیاری از مردان غده پروستات را یک محل آسیبپذیر بدن خود میدانند. گرچه ممکن است این نظر درست باشد، عوامل تولیدمثلی در واقع باعث کاهش تفاوت بین طول عمر زنان و مردان میشوند. زنان با احتمال بیشتری ممکن است از سرطان پستان بمیرند تا مردان از سرطان پروستات.
به علاوه بیماریهای بدخیم و خوشخیم رحم و مخاطرات بارداری و زایمان نیز میتواند میانگین طول عمر زنان را کاهش دهد.
زنانی که در سن های ۳۰ الی ۴۰ سال زایمان می کنند معمولا استعداد این را دارند که تا سن ۹۵ سالگی عمر کنند چون سیستم بدن انها ثابت کرده است که می توانند آهسته تر پیر شوند البته بارداری در سنین ۴۰ سال به بعد احتمال وجود نارسایی در نوزاد را بیشتر می کند.
سوخت و ساز: کلسترول ممکن است توجیهکننده تفاوت طول عمر زنان و مردان باشد. مردان و زنان از لحاظ میزان کلسترول بد یا LDL تفاوتی ندارند، اما در زنان به طور قابلتوجهی میزان HDL بالاتر است. کلسترول HDL باعث محافظت در برابر بیماری قلبی میشود.
کلسترول ممکن است توجیهکننده تفاوت طول عمر زنان و مردان باشد
میزان تریگلیسرید- یک چربی دیگر در خون- که خطر بیماری قلبی را بالا میبرد، به طور میانگین در مردان بالاتر از زنان است.
دیابت یک مشکل عمده هم زنان و هم مردان است و شیوع آن در هر دو جنس در حال افزایش بوده است. اما دیابت در مردان اندکی شایعتر از زنان است (۱۱ درصد در مقابل ۱۰ درصد).
چاقی هم یک مشکل فزاینده در همه کشورهای جهان است. مردان دچار اضافه وزن سه سال و مردان دچار چاقی واضح به ترتیب ۳ و ۶ سال نسبت به مردان با وزن طبیعی از طول عمر کم میکند. شیوع چاقی در مردان اندکی بیشتر از زنان است. اما اضافه وزن در مردان مشکلات بیشتری ایجاد میکند تا زنان.
علت این است که چربی اضافه زنان روی لگن و رانهایشان قرار میگیرد (چاق گلابیشکل)، در حالیکه در مردان وزن اضافی در خط کمری و در شکم قرار دارد (چاقی سیبشکل).
زیادی چربی در بدن انسان اصلا چیز خوبی نیست،اما چاقی شکمی بسیار خطرناکتر از چاقی پایینتنه است،و به شدت خطر حمله قلبی و سکته مغزی را میافزاید.جدا از مسئله زیبایی، شکل بدن زنان سالمتر است.
چاقی به غیر از اینکه به مسئله سوخت و ساز بدن ارتباط دارد، با رفتارهای غیربهداشتی فرد هم ارتباط دارد، و در این مورد هم مردان بداقبالتر هستند.
در واقع گرچه عوامل ژنتیکی، هورمونی و سوخت و ساز ممکن است بخشی از تفاوت طول عمر زنان و مردان را، به خصوص در ابتدای زندگی توضیح دهند،عوامل رفتاری و اجتماعی در بزرگسالان ممکن است نقش مهمتری داشته باشند.
عوامل اجتماعی
استرس کاری و خصومت: ثابت شده است که افراد شاد بیشتر زندگی می کنند به همین دلیل مردان به خاطر تحمل فشارهای مختلف معمولا عمر کمتری دارند، مردان مجبورند مخارج خانواده خود را تامین کنند و به همین دلیل تحت استرس قرار می گیرند و استرس باعث کاهش عمر آنها می شود. تلاش های خودکشی مردان نیز بیشتر به مرگ منجر می شود.
فشار کاری و پرخاشگری معمولا به عنوان علت بیشتر بودن میزان مرگ و میر مردان نسبت به زنان عنوان میشود، و واقعا ممکن است هم حقیقتی در این نظر وجود داشته باشد.
در واقع کلیشه مرد بیصبر، پرکار و رقابتجو ممکن است اساسی در واقعیت داشته باشد،و استرس کاری خطر فشار خون بالا، حمله قلبی و سکته مغزی را بالا میبرد.
مرگ ناشی از کار زیاد یا “کاروشی” یک تشخیص شناختهشده در ژاپن است و در صورت ثابتشدن به بازماندگان فرد فوتشده غرامت پرداخت میشود.
شخصیت نوع A (شخصیت بیصبر و رقابتجو)، استرس، خصومت و خشم، همگی به عنوان عوامل خطرساز برای بیماری قلبی شمرده شدهاند،و این صفات در مردان شایعتر از زنان است.
استرس ناشی از کار و عوامل شخصیتی موثر بر سلامت قلب، ممکن است در آسیبپذیری مردان نقش داشته باشد. اما با وارد شدن تعداد زیادتری از زنان به محیطهای کاری و پذیرفتن تعهدات مالی در مقابل نقشهای سنتی آنها در خانه، ممکن است نقش این عامل در تفاوت طول عمر زنان و مردان کاهش یابد.
روابط بین فردی قوی از دلایل بیشتر بودن طول عمر زنان است
شبکهها و حمایتهای اجتماعی: حقیقت دارد که ارتباط با مردم داروی خوبی است. روابط میان فردی و شبکههای حمایتی مستحکم خطر بسیاری از بیماریها را کاهش میدهد، از سرماخوردگی گرفته تا افسردگی و حمله قلبی و سکته مغزی. بر عکس، انزوای اجتماعی به عنوان یک عامل خطرساز برای بیماری قلبی شناخته شده است.
زنان نسبت به مردان با شبکههای اجتماعی بزرگتر و بسیار قابلاعتمادتری ارتباط دارند. یک بررسی بوسیله موسسه پژوهشی نیوانگلند نشان داد که ۲۸ زنان اما تنها ۹ درصد مردان میگویند برای حمایت به دوستانشان متکی هستند، و مردان با احتمال ۲.۵ برابر بیشتر از زنان فاقد حمایتهای اجتماعی هستند.
به طور کلی زنان احساساتشان و احساسات زنان را درک میکنند، و توانایی زیادی برای بیان افکار و احساساتشان دارند. روابط بین فردی قوی و ارتباطات خوب ممکن است تا حدی توضیحدهنده بیشتر بودن طول عمر زنان نسبت به مردان باشد.
عوامل رفتاری
عوامل زیستی بخشی از تفاوت طول عمر زنان و مردان و عوامل اجتماعی بخشی دیگر از آن را توضیح میدهند. اما از دوران نوجوانی به بعد، رفتار مردان علت اصلی زودتر یا سریعتر مردن مردان نسبت به زنان است.
رفتار مخاطرهآمیز: اینکه مردان بیشتر دست به کارهای مخاطرهآمیز میزنند، ناشی از کروموزوم Y و تستوسترون است، یا الگوبرداری از مدلها و هنجارهای فرهنگی، دقیقا معلوم نیست. اما احتمال ترکیبی از هر دو اینها در مخاطرهجویی مردان نقش دارند. علت هر چه که باشد، مردان از دوران نوجوانی به بعد نسبت به زنان بیشتر خطر میکنند، و اغلب تاوان آن را با آسیب، و جراحت و مرگ میپردازند.
این نوع کارها موجب مرگ و میر بیشتر مردان می شود
احتیاطات سادهای مانند بستن کمربند ایمنی در ماشین یا گذاشتن کلاه ایمنی در موتورسواری میتواند در جلوگیری از این حوادث کمک کند، اما اقدامات پیچیدهتر که نیاز به آموزش دارد مثلا پرهیز از الکل و مواد مخدر، اسلحه گرم و احتیاطات مربوط به روابط جنسی نیز ضروری هستند. و بیش تر از همه اینها جوانان نیاز به سرمشقهای دارند که نشان دهند پیروی از عقل سلیم و احتیاط به خرج دادن صفاتی مردانه هستند.
پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری و خشونت اشکال افراطی رفتار مخاطرهجویانه هستند، و بسیاری از آنها علل ریشهای مشابهی دارند. اما یک تفاوت میان خطر کردن و رفتار خشن و تهاجمی وجود دارد. مردی که دست به رفتار پرخطر میزند، تنها به خودش آسیب میزند، اما پرخاشگری و خشونت ممکن است دیگران را هم در معرض خطر قرار دهد.
گرچه رفتار خشونتآمیز مستقیما سلامت و رفاه دیگران چه مرد و چه زن را تهدید میکند. مردان تقریبا چهار بار با احتمال بیشتری نسبت به زنان در اثر خودکشی یا دیگرکشی میمیرند، اما زنان با احتمال بیشتری قربانیان خشونت خانگی هستند.
اگر قرار باشد این تفاوت میان زنان و مردان کاهش یابد، مردان نیاز دارند که مهارکردن خودشان و کنترل خشم را بیاموزند. درک این موضوع که مردان واقعی احساسات دارند و عواطف قوی به بهترین وجه با کلمات بیان میشوند نه اعمال، نیز مهم است.
سیگار کشیدن: سیگارکشیدن یکی از خطرآفرین رفتارها برای سلامت است،و از آنجایی که دود سیگار محیطی برای دیگران هم خطرناک است، شکلی از خصومت پنهانی هم محسوب میشود.
سیگار کشیدن بیش از حد، تغذیه غنی از چربی، کم تحرکی و مصرف الکل، موجب افزایش بیماری های خطرناکی مثل (بیماری های قلبی و عروقی، سرطان، عواطف کبدی) می شود. از سوی دیگر، زنان بیشتر مراقب عادات غذا خوردن و سلامت خود هستند و از مواد مخدر چندان استفاده نمیکنند.
سیگار کشیدن چه برای مردان و چه برای زنان، چه برای جوانان و چه برای سالمندان خطری هولناک است.
با توجه به اینکه مردان از روزگاران قدیم تا کنون بیش از زنان سیگار می کشیند، تفاوت طول عمر زنان و مردان در سالهای آینده ادامه خواهد یافت.
الکل و مواد مخدر: سوء مصرف الکل و مواد مخدر نیز به طور سنتی در میان مردان شایعتر بوده است، اما زنان هم به طور فزایندهای در معرض خطر آنها قرار دارد.
مصرف زیاد الکل افراد در معرض احتمال بیشتر فشار خون بالا، نارسایی قلبی، بیماری کبدی، انواع سرطانها، تصادف و مرگهای ناشی از ضربات قرار میدهد.
اعتیاد به الکل (الکلیسم) نیز اثرات زیانبار خود را بر شغل، شادی شخصی و زندگی خانوادگی فرد میگذارد.
مواد روانگردان غیرقانونی هم هر دو جنش را گرفتار میکند، مردان با احتمال ۸۰ درصد بیشتر از زنان به سوءمصرف این مواد میپردازند.
رژیم غذایی: گوشت بد است، غذاهای گیاهی خوبند. گرچه این گفته ساده کردن بیش از حد حقایق است، اما ممکن است توضیحدهنده باشد که چرا زنان به طور کلی سالمتر از مردان هستند: زنان در اغلب موارد بهتر از مردان غذا میخورند.
برای مثال یک بررسی در ماساچوست نشان داد که زنان با احتمال ۵۰ درصد بیشتر از مردان به هدف خوردن دست کم پنج وعده میوه و سبزی در روز دست مییابند. ایدهآل مردانه برای گوشت و برنج و سیبزمینی باید جای خود را به مصرف ماهی و سبزیجات، میوهها، غلات سبوسدار و ماهی دهد.
ورزش: هنگامی که بقای انسانها به کار جسمی بستگی داشت، هم مردان و هم زنان مقدار زیادی فعالیت جسمی میکردند.اما وقتی مردان به پشت میزهای کار منتقل شدند، زنان همچنان به رفتن به خواروبار فروشیها، بالارفتن از پلهها، تمیز کردن خانه و شستن لباسها ادامه دادند و از بسیاری از مزیتهای فعالیت جسمی همچنان برخودار ماندند. اما جایگزینی وسائل جدید خانگی به جای عضلات در خانهها، زنان نیز از لحاظ زندگی بیحرکت به مردان پیوستند. و به این ترتیب از لحاظ فعالیت جسمی عقبتر از مردان ماندند.
طول عمر زنان بیشتر است چون بیشتر به سلامتی خود اهمیت میدهند
گرچه در این مورد مردان ممکن است اندکی احساس راحتی کنند،اما با ید توجه داشت بسیاری از مردان هم حتی به نزدیک به حد مورد نیاز ورزش برای سلامتی نمیرسند.
زنان در مورد سلامتی فکر میکنند،و کارهای بیشتری برای حفظ آن انجام میدهند. زنان با احتمال بیشتری به طور منظم برای مراقبت پزشکی مراجعه میکنند.
سندروم جان واین
مشکل است فهمید چرا مردان چنین بیماران بدی هستند؛ برنامههای کاری متراکم و مسئولیتها و علائق رقابتجویانه ممکن است نقشی در این مورد داشته باشد، اما به نظر میرسید ذهنیت مردسالار در این مورد مقصر اصلی باشد، چیزی که به آن سندروم جان واین John Wayne Syndrome میگویند.
مردانی که از ازمایش و درمان فرار میکنند، علائم بیماریشان را نادیده میگیرند، و با توصیههای پزشکی که که از آنها برای رفع مشکلاتشان میشود، مخالفت میکنند. مردانی که با انجام ندادن آزمایشهایی ساده که میتواند آنها را از بیماری قلبی و سرطان ریه محافظت کند- همان بیماریهایی که جان واین را در ۷۲ سالگی به کام مرگ کشاند.
خلاصه اینکه
بالاتر بودن متوسط عمر زنان ، تنها به دلیل شرایط زندگی نیست بلکه عوامل ژنتیک نیز در آن تأثیر دارد.
زنان در دوران جنینی، قویتر هستند.
زنان کمتر در پی خطر میروند.
سیستم ایمنی زنان آهسته تر از سیستم ایمنی مردان فرسوده میشود.
زنان دیرتر به امراض قلبی مبتلا میشوند.
استروژن موجود در بدن زنان موجب حفاظت زنان از بیماری های قلبی عروقی تا زمان یائسگی می شود.
به دلیل ترشح استروژن در بدن زنان، سرخرگهای آنان مقاومتر و انعطافپذیرتر است.
مردان به خاطر سرو کار داشتن با شرایط سخت کاری، آلودگی های بیشتر و محیط های پر تنش عمر کمتری دارند.
زنان شبکههای اجتماعی قویتری دارند.
مردان متاهل سالمتر بوده و عمر طولانیتری دارند.
زنان بیشتر به سلامتی خود اهمیت میدهند.
مردان عموما به بیماریهای خود بیتوجهی میکنند. آنها عوامل بیماری را کوچک جلوه میدهند، زیرا دوست ندارند به دکتر بروند و ببینند که مشکلی دارند.
راهکارهایی برای حفظ سلامت مردان
باتوجه به موضوعاتی که مطرح شد، به نظر می رسد در بحث برنامه ریزی برای دوران سالمندی باید رویکرد جنسیتی نیز مورد توجه قرار گیرد، زیرا مسائل مربوط به زنان و مردان سالمند با یکدیگر تفاوت دارد.
بر همین اساس دکتر شریفی یزدی توصیه می کند مسائل بهداشتی و سلامت در ابعاد مختلف یعنی سلامت روان، جسم، اجتماعی و معنوی مورد توجه افراد، خانواده ها و بویژه مسئولان جامعه قرار گیرد؛ بنابراین انتظار می رود با شناسایی معیارها و عوامل موثر در ایجاد و حفظ سلامت، بتوان این فاکتورها را درباره همه افراد جامعه و بویژه آقایان به کار گرفت تا راه حل مناسبی برای این آسیب ها پیدا شود.
به عبارت دیگر باید از دوره کودکی، فضایی در اختیار جنس مذکر قرار بگیرد که آنها از نظر جسمی، روانی، معنوی و اجتماعی در آن بستر از نظر سلامت کنترل و بررسی شوند.
همچنین با توجه به این که عدالت در برخورداری از سلامت و دسترسی عادلانه به خدمات بهداشتی و درمانی از حقوق مردم بوده و ارتقای سلامت در جامعه از وظایف اولیه دولت ها و تمام سازمان های دولتی، عمومی و مردم نهاد این حوزه است، شناسایی مشاغل سخت و استفاده از تمهیداتی برای کاهش عوارض ناشی از این مشاغل نیز باید در دستور کار متولیان قرار گیرد. به عنوان نمونه کاهش ساعات کار، کنترل و معاینات دوره ای سلامت، دسترسی آسان و ارزان به خدمات بهداشتی و درمانی، کاهش استرس های شغلی و… همگی ازجمله روش هایی است که در این زمینه می تواند به کار بیاید.
به گفته دکتر شریفی یزدی، در کنار اینها انتظار می رود جامعه به سمت و سویی حرکت کند که مشاغل خطرناک شناسایی شده و خطرات ناشی از آنها کاهش یابد.
به عنوان نمونه زمانی که می گویند در کشور ما بین ۲۰ تا ۲۷ هزار نفر در طول سال جان خودشان را در جاده ها از دست می دهند، نباید فراموش کنیم تعداد زیادی از این افراد، آقایان هستند که بیشتر از خانم ها در جاده تردد می کنند یا رانندگی با ماشین های سنگین را به عهده دارند. بنابراین اگر بتوانیم مرگ و میر ناشی از این مشاغل را کاهش دهیم، شرایط بهتری برای دوران سالمندی آقایان ایجاد خواهد شد. البته با این که به این شیوه ها می توان طول عمر متوسط جمعیت مذکر را در جوامع افزایش داد، اما نباید این موضوع را فراموش کنیم که از نظر بیولوژیک کاری از دست افراد ساخته نیست و به طور طبیعی، متوسط طول عمر خانم ها بیشتر از آقایان است.
از حالا به فکر باشیم
درست است که باید برای سالمندان ارزش قائل شویم و جایگاه شان را در اجتماع حفظ کنیم، اما نمی توان این موضوع را هم نادیده گرفت که ترکیب جمعیتی کشور ما به سمت سالخوردگی میل می کند و در سال های آینده، سالمندان تعداد زیادی از افراد جامعه را تشکیل می دهند که بی شک به خدمات بهداشتی، درمانی، مراقبت و نگهداری های خاص دوره سالمندی نیز نیاز خواهند داشت.
به گفته دکتر شریفی یزدی، در کنار این موضوع باید توجه داشته باشیم که متاسفانه هم اکنون رشد جمعیت به سمت صفر و حتی منفی تمایل پیدا کرده است. به همین دلیل هم وی توصیه می کند برای تنظیم جمعیت، با برنامه ریزی های دقیق و حساب شده به سمتی پیش برویم که خانواده ها از تک فرزندی دست بردارند.
از طرف دیگر، این جامعه شناس تاکید می کند جامعه و بویژه برنامه ریزان و مسئولان از همین امروز باید آماده پاسخگویی به نیازهای موج سنگینی از سالمندان باشد که طی دو دهه آینده به ترکیب جمعیتی کشور تحمیل خواهند شد.
گردآوری : مجله تصویر زندگی
jamejamonline.ir/ibanoo.ir